ضرورت پیشبرد نوآوری برای رقابت در عرصههای داخلی و جهانی از یک سو و اهمیت توسعة فناوریها در این حوزه ، بهعنوان یکی از حوزههای کلیدی از سوی دیگر، شناسایی عوامل و بسترهای لازم برای ایجاد توانمندیهای نوآوری را به فرآیندی راهبردی تبدیل نموده است.عدم قطعیت مداوم در محیط تجاری مدرن ، مدیران را ملزم به یافتن جایگزین های مناسب برای بقا و توسعه یک کسب وکار می کند. در زمینه مدیریت ، تصمیم گیری با توجه به محیط سازمانی یک چالش دائمی برای مدیریت است و پیچیدگی این محیط مستلزم جستجوی دانش گسترده تری در مورد جنبه های متفاوت آن است. سازمان ها در شرايط پيچيده، نيازمند نوآورى و توسعه مستمر آن هستند و بدون شناخت و توجه جدى به عوامل برون سازمانى تأثيرگذار بر توسعه نوآورى، نمى توانند بر پيچيدگى ها و محيط پرتلاطم رقابت فعلى غلبه نمايند. تحول دیجیتال، تحولی است عمیق و ژرف در طراحی و خلق کسب و کار، فعالیت های سازمانی، فرآیندها، شایستگی ها و مدلهای کاری که سازمان را قادر می سازد از مزایای اهرم تکنولوژی های جدید و تلفیق آنها، بتواند خدمات و محصولات با ارزش بالاتری را ارایه دهد. ارزش ها می توانند گاهی خدمات و محصولات نوآورانه باشند و گاهی ممکن است سهولت و ارزانی خدمات و کالایی باشد که قبل تر دشوارتر و گران تر عرضه می شده است.وقتی به سالهای پیشین فکر میکنیم، به سختی میتوانیم این همه تغییر را باور کنیم. یاد بیاورید، دسترسی مردم به اینترنت با چه محدودیتهای تکنولوژیکی همراه بود ، مشاغل اینترنتی را چه کسی باور میکرد. این روزها، فناوریهای دیجیتال در حال پیمودن مرزهای کسبوکار در تمام صنایع هستند. امروزه هیچ سازمان و کسبوکاری را نمیتوانیم مستقل از فناوریهای دیجیتال فرض کنیم و این موضوع، محدود به صنعت یا بخش خاصی نمیشود. فراتر از صنایع، زندگی شخصی افراد نیز بر پایه فناوریهای نوین متحول شده است. بررسی های انجام شده حاکی از آنست که بهترین شغل ها در 10 سال آینده مواردی از قبیل: طراحی اپلیکیشن، متخصص سیستم های کامپیوتری و موبایل، سرمایه گذاری در بورس و خرید سهام، فروشگاه های آنلاین ، فعالیت در شبکه های اجتماعی،کشاورزی مدرن، فعالیت در صنعت رباتیک و… می باشند . همانطور که ملاحظه می کنید، بخش زیادی از مشاغل آینده در بستر فناوری اطلاعات و در اکوسیستم دیجیتال هستند. در دنیای دیجیتال، سازمانها در راستای برآورده ساختن انتظارات فزاینده مشتریان، گستره محصولات و خدمات خود را گسترش داده و در این مسیر با دیگر سازمانها و حتی رقبای خود برای ایجاد شبکههایی جهت ارائه مناسبتر پیشنهادات و خدمات ائتلاف می کنند .وسترمن و همکارانش هم در کتاب Leading Digital، تحول دیجیتالی را به عنوان یک تحول سازمانی مورد توجه قرار داده و آن را در سه حوزه بررسی میکنند:
- تحول در تجربه مشتری
- تحول در فرایندهای عملیاتی
- تحول در مدل کسب و کار
آنها تاکید میکنند که تحول دیجیتال علاوه بر فرایندهای عملیاتی کسب و کار، بر محصولات کسب و کار، ساختار سازمانی و نیز مفاهیم مدیریتی در سازمان، تاثیر میگذارد. در واقع زمانی میتوانیم مدعی تحول دیجیتالی شویم که این فناوریها، مدلهای کسبوکار، تجربههای ذینفعان مانند مشتریان و کارکنان در سطح سازمانی و شهروندان در سطح ملی و فرایندهای عملیاتی ما را به نحو مطلوبی زیر و رو کرده باشند. بهینه سازی تجربه مشتری (Customer experience) نوآوری و انعطاف پذیری در عملیات از عوامل کلیدی و اصلی تحول دیجیتال هستند. این عوامل به همراه شکل گیری منابع درآمدی جدید (که بیشتر بر مبنای اطلاعات هستند) و اکوسیستمهای ارزش آفرین مبتنی بر اطلاعات منجر به تغییرات زیادی در مدل کسب و کار شده اند.
تعریف های متعددی برای تحول دیجیتال یا تحول دیجیتالی عنوان شده است. برخی از این تعاریف روی مباحث تکنولوژی و دیجیتالی کردن متمرکز هستند، که هر چند ممکن است در فرآیند پیاده سازی تحول دیجیتال اتفاق بیافتند، یعنی فرآیندهایی از سازمان دیجیتال شوند، ولی واقعیت تحول دیجیتال، در مورد ایجاد تغییرات استراتژیک و ژرف در تمامی جنبه های کسب و کار و سازمان است. تکنولوژی، پیشران تحول دیجیتال است و اوج بهره گیری از تحول دیجیتال در این راز نهفته است. تغییر پاردایم در جوامع ، همواره کسب و کارها را مجبور به تغییر می کرده است و این بحث جدیدی نیست. اما سرعت تغییر در پاردایم های فعلی و آتی، با قبلی ها قابل قیاس نیستند. بنابراین سازمانهای عصر حاضر، استراتژی های تحول دیجیتال را باید در زمان های خیلی کوتاه تری تدوین و جاری نمایند و این چالش دشواری است. بر این اساس، تحول دیجیتال، یک تحول در سطح سازمان و پایدار است که از طریق آن عملیات های کسبوکار یا بازبینی اساسی می شوند یا از نو ایجاد می شوند و مدل های کسبوکار از طریق ابتکارات کمی سازی ارزش افزوده ، محقق می شوند، که در نتیجه آن سودآوری، بهبود می یابد. لذا می توان با تحلیل و تعریف مکنزی از «دیجیتال» در سه کانون اصلی زیر بهره برد .
- خلق ارزش در مرزهای جدید دنیای کسبوکارها
- بهینهسازی فرآیندهایی که بطور مستقیم بر روی تجربه مشتری اثرگذار هستند
- ایجاد توانمندی های بنیادینی که از ابتکارات کلان کسبوکار پشتیبانی میکنند
تحول دیجیتال را می توان « استفاده از فناوری برای بهبود اساسی عملکرد یا تحقق اهداف سازمان ها » تعریف کرد. گرچه این تعریف، معنای وسیعی را ارائه میدهد اما موارد مهم برای رسیدن به تحول دیجیتال را در بر نمی گیرد. در تمام تعریف های تحول دیجیتال، تاکید بر عناصر مورد نیاز برای تحول دیجیتال، اهمیت دارد چون بدون این عناصر اصلی، تحول دیجیتال واقعی ممکن نیست. پیادهسازی فناوریها، فقط بخش کوچکی از تحول دیجیتال کسبوکار در فرآیندهای کسبوکار هستند. فناوریها، کسبوکار و دیگر ذینفعان اصلی نیازمند ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان هستند. باید افزود که «سازمان های پیشرو برای موفقیت در تحول دیجیتال، روی دو فعالیت مکمل تمرکز دارند:
- تغییر شکل رویکردها و گزاره های ارزش مشتری و
- متحول کردن عملیات های سازمان با استفاده از فناوریهای دیجیتال برای بهبود سطح تعامل و همکاری با مشتریان.
تحول دیجیتال بهزعم بسیاری از صاحبنظران این حوزه، بیش از آنکه چالشی فناورانه برای سازمانها باشد، چالشی انسانی است. مطالعات متعدد توسط شرکتهای مشاوره مدیریتِ مطرح، نشان میدهد که مهمترین مانع موفقیت تحول دیجیتال، فرهنگ و مهارت های دیجیتال میباشد.
در پایان می توان جمع بندی کرد که تحول دیجیتال به تغییرات استراتژیک سازمانی و برنامه ریزی شده ای اطلاق میشود که بر پایه فناوریها صورت میپذیرد. بنگاهها از طریق چهار جنبه اصلی در مسیراستراتژی تحول دیجیتالی قرار میگیرند، آنها عبارتند از: استفاه از استراتژی، تغییر در الگوهای ارزش آفرینی، تغییر ساختار کسب و کار و جنبه های مالی. تحول دیجیتال میتواند روند تدوین استراتژی و همچنین نتایج تدوین استراتژی را بهبود بخشد. تفکر استراتژیک همیشهفعال و مورد نیاز در یک محیط نامطمئن میتواند با استفاده از قابلیتهای دیجیتالی برای توسعه، پایش و نظارت بر عملکرد استراتژی سودآور باشد. لذا فناوریهای دیجیتال جهت همسوسازی این رویکرد نو به دنبال خلق و طراحی استراتژی داده محور هستند و در این راستا چارچوب تحول دیجیتال و شایستگهای محوری آن شامل ابعادی از قبیل تکنولوژی، مزیت رقابتی و مشارکت مشتریان، نوآوری چابک، ظرفیتهای دیجیتال، انطباق کسب و کار، مشارکت کارکنان و فرهنگ سازمانی و استراتژی کسب و کار دیجیتال میباشند. تحول دیجیتال سفری است با اهداف متعدد ولی مرتبط و به هم تنیده که نهایتا همگی در راستای بهبود مستمر فرآیندها، بخش ها و اکوسیستم کسب و کار است، آن هم در شرایطی که همه چیز و همه کَس به هم متصل اند (hyper-connected). تکنولوژی، پیشران تحول دیجیتال است و اوج بهره گیری از تحول دیجیتال در یک راز نهفته است. تلفیق تکنولوژی های جدید در مدل های کسب و کار نوآورانه که ارزشی را به مشتری پیشنهاد می کند که قبل از آن چیزی شبیه به رویا یا آرزو بوده است.این موضوع یک تحول کامل در سازمان است و تمامی جنبه های سازمان نظیر استراتژی، ساختار، فرآیندها، کارکنان و تکنولوژی را نیز در بر می گیرد. سفر تحول دیجیتال، یک رویکرد پله ای و مرحله به مرحله است که با یک نقشه راه شفاف و با مشارکت ذی نفعان سازمان در اکوسیستم سازمانی و تمامی بخشهای اقتصادی همراه بوده و باید با لحاظ کردن محدودیت های داخلی و خارجی در راستای پیشبرد نوآوری ، توسعه و خلق ارزشهای بدیع برای مشتریان قدم بردارد.
تهیه و گردآوری : دکتر حمید رضا خدمتگزار – پژوهشگر مدیریت تکنولوژی و نوآوری
پیشبرد نوآوری و همسویی آن با تحول دیجیتال در خلق مدلهای کسب و کار-خبرگزاری اقتصاددان