کلاس شواب Klaus Schwab ، بنیانگذار و رئیس اجرایی مجمع جهانی اقتصاد، که نخستین بار مفهوم «انقلاب صنعتی چهارم» را معرفی کرد، در نوشتار زیر دربارۀ این انقلاب چنین روایت می کند. ما در آستانۀ انقلابی فناورانه هستیم که نحوۀ زندگی، کار و ارتباطاتمان را بهکلی زیر و رو خواهد کرد. چنین تحولی با این مقیاس، دامنه و پیچیدگی، شبیه هیچکدام از تجربههای پیشین بشر نیست. هنوز نمیدانیم این تحول آبستن چه چیزهایی است، اما از یک چیز مطمئن هستیم: واکنش ما به آن باید یکپارچه و فراگیر باشد و تمام ذینفعان را دربرگیرد، از دولتهای جهانی و بخشهای دولتی و خصوصی گرفته تا دانشگاهیان و جامعۀ مدنی. صنعت ۴٫۰ نه فناوری جدید و نه یک نظم تجاری است، اما در حقیقت یک رویکرد جدید برای دستیابی به نتایجی است که در سالهای اخیر به دلیل عدم پیشرفت های تکنولوژی امکان پذیر نبود. انقلاب صنعتی چهارم یا صنعت ۴٫۰ به تغییرات سریع فناوری، صنایع و الگوهای اجتماعی و عملیاتی که در طی قرن ۲۱ به منظور افزایش اتصالهای متقابل و اتوماسیون هوشمند فراگیر شدهاست، اشاره دارد. صنعت 4.0 مفهومی است که تلاش میکند صنایع؛ هوشمند، پویا و انعطافپذیر شوند. صنعت 4.0 به دنبال غلبه بر چالشهای نوین همچون رقابت جهانی، بیثباتی بازار و تقاضا، توسعه سفارشیسازی، خلق نوآوری و مدیریت چرخه عمر محصول است. بهطور خلاصه انقلاب صنعتی چهارم با بهرهمندی از فناوریهایی مانند اینترنت اشیا، اینترنت اشیا صنعتی، رایانش ابری و هوش مصنوعی درک ما را از دنیای پیرامونمان تغییر خواهد داد.کارخانه های هوشمند که در قلب صنعت ۴٫۰ قرار خواهند گرفت، فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای تکامل در زنجیره عرضه و خط تولید که سطح بالاتری از اتوماسیون و دیجیتالی شدن است را به ارمغان خواهد آورد. این بدین معنی است که ماشین ها با استفاده از خود بهینه سازی، خودپیکربندی و حتی هوش مصنوعی برای تکمیل وظایف پیچیده به منظور ارائه بهره وری بسیار بالاتری از هزینه و کیفیت کالا یا خدمات بهتر استفاده می شوند.
در این میان مدل تعالی سازمانی EFQM 2020 برای سازمانهای برجستهای که ارزش پایدار ایجاد کرده و بر اکوسیستم خود تأکید داشته و انتظارات ذینفعان را شناسایی، اولویتبندی و نظارت میکنند، تاکید دارد. این مدل میتواند یک نیروی پیشران در گذار صنعت4.0 باشد و یک چارچوب استراتژیک یکپارچه برای کیفیت، تعالی و پایداری در پارادایم صنعت4.0 ارائه کند. ناگفته نماند که البته متغیرهای کنترلی مانند کشور، اندازه، سطح صنعت، و فرهنگ باید برای شناسایی الگوهای مختلف و پذیرش EFQM:2020 و صنعت 4.0 کاملا تحلیل و بررسی شوند.
مدل 2020 بنیاد اروپایی (EFQM) برای مدیریت کیفیت یک مدل کسب و کار جامع و به روز است که پایداری را در بر می گیرد و ویژگی های مشترک با صنعت 4.0 دارد و بر تحول و بهبود عملکرد سازمانی تاکید می کند، اما با مبانی نظری و عملی متفاوت. این بررسی ابعاد و معیارهای مدل EFQM:2020 و روابط/پیامدهای آن با پارادایم Industry 4.0 را برجسته کرده و به مجموعه دانش جهت تحققQuality 4.0 کمک می کند.روابط متعددی بین مدل EFQM 2020 وIndustry 4.0 شناسایی شده است، که در در سطح معیارها و نکات راهنما تشریح شده اند . این موارد در ادامه بحث می تواند با ترکیب کیفیت و برتری عملیاتی همسو با صنعت 4.0 از طریق تحول دیجیتال موفق، پشتیبانی گردد. مدل EFQM:2020 عمیقاً بر تحول تأکید داشته لذا مدیریت دانش، مهارت ها و قابلیت ها برای پذیرش موفقیت آمیز Industry 4.0 حیاتی است. مدل EFQM یک دیدگاه استراتژیک و بیطرفانه از منظر فنآوری را به Industry 4.0 اضافه میکند و یک چارچوب تعالی درکسب وکار یکپارچه را برای تحققQuality 4.0 فراهم میکند.
انقلاب صنعتی چهارم منابع و قابلیتهای جدیدی را ایجاد میکند که از مزیتهای رقابتی بهره میبرد و اکنون چارچوبی برای سازمانها و کسبوکارهای مدرن برای بهبود کارایی، کیفیت، فناوری اطلاعات، هوش مصنوعی (AI) و بهرهوری روباتیک به حساب می آید. در این گذار چگونگی تطبیق سازمان با روش های کار در آینده از جمله دغدغه هایی است که هم زیستی کارکنان و افراد مشغول به فعالیت در کنار ربات ها را به یک موضوع چالشی در رهبری منابع سازمانی تبدیل می کند. لذا حضور یک دستگاه دارای هوش مصنوعی در میان اعضای هیات مدیره شرکت ها در یک دهه آینده ، یک مقطع تاریخ ساز خواهد بود. اپراتور هوشمند یکی دیگر از مفاهیمی است که در راستای انقلاب صنعتی چهارم شکل گرفتهاست. اپراتور هوشمند با ارائه خدمات فناورانه به صورت کارآمد و مؤثر برای صنایع مختلف به بهبود عملکرد آنها کمک میکند. تمرکز این اپراتورها بر فراهم کردن این فناوریها به صورت قابل اعتماد، مقیاسپذیر و امن است و اولویت کسبوکارها تمرکز بر هزینه، بهره وری ، کیفیت و تعالی در عملکرد است . در کل، انقلاب صنعتی چهارم چهار تأثیر اصلی بر کسبوکارها نشان گرفته و دنبال می کند که عبارتند از :
- تمرکز بر انتظارهای مشتری
- ارتقای محصول یا خدمات
- – تاکید بر نوآوری مشارکتی و
- ساختارهای سازمانی
مشتریان، خواه مصرفکنندگان باشند یا سازمانها، بیشازپیش در مرکز اهداف تجاری و اقتصادی قرار میگیرند که هدفش بهبود ارائۀ خدمات و خلق ارزش برای آنهاست. راهحلهای زیادی در صنعت ۴٫۰ وجود دارد که به شرکتها کمک میکند برنامه های تغییر و تحول خود را جاری نموده و تولید یا خلق ارزش را بازآفرینی کنند، بر مشتریان تمرکز کرده و کل سازمان خود را همسو نمایند. در اینجا برخی از مزایایی که شرکتها تجربه میکنند آورده شده است :
- پیشرفتهای اساسی در بهرهوری و اتوماسیون: کسبوکارها در سراسر عملیات خود تصمیمات مبتنی بر داده میگیرند، دقت پیشبینی را بهبود میبخشند، از تحویل به موقع پشتیبانی میکنند، و برنامههای بهینه سود میسازند.
- انعطافپذیری و چابکی: شرکتها در حال شکل دادن به زنجیره تامین دیجیتال آینده بهکمک برنامهریزی پیشرفته هستند.
- اعتماد به گسترش مدلهای کسبوکاری جدید و استفاده سریع از فرصتها: به لطف راهحلهای صنعت ۴٫۰، کسبوکارها هزینهها را کاهش میدهند، کارایی بازار را بهبود میبخشند و زنجیرههای تامین را از طریق دریا، زمین و هوا به هم متصل میکنند.
- راهحلهای سبز و پایدار بدون به خطر انداختن سودآوری: افراد، با دیجیتالیشدن بهصورت کارآمدتر و مقرون بهصرفهتر کار میکنند. همچنین، اهداف زیست محیطی خود را بدون به خطر انداختن سایر اهداف کسبوکاری، مانند سودآوری و مقیاسپذیری، برآورده میکنند.
به طور خلاصه، مدل EFQM2020 و رویکردهای Industry 4.0 اهداف مشترکی برای بهبود عملکرد سازمانی دارند، اما با مبانی کارکردی و مفهومی متفاوت. موضوع صنعت 4.0 در واقع به خوبی در مفاهیم و معیارهای مدل EFQM 2020 قرار گرفته است. با این حال، به دلیل ماهیت عمومی مدل، سطح بیشتری از جزئیات برای اجرای موفقیت آمیز آن در جاریسازی مدل و تحقق اهداف و نتایج کلیدی مرتبط ، مورد نیاز می باشد . در جمع بندی می توان گفت در آینده، نوآوری فناورانه به معجزهای در عرصۀ عرضه و تقاضا منجر خواهد شد که مزایایی بلندمدت در کیفیت ،کارایی و بهرهوری خواهد داشت. هزینههای حملونقل و ارتباطات کاهش یافته، اثربخشیِ تدارکات و زنجیرۀ تأمین بینالمللی بیشتر و هزینۀ تجارت ناچیز می شود. اتفاقاتی که همگی باعث گشایش بازارهای جدید و محرک رشد اقتصادی خواهند شد. لذا در این سیر تحولی ، نوآوری مبتنی بر ترکیب فناوریها (انقلاب صنعتی چهارم) شرکتها و رهبران آنها را وامیدارد تا دربارۀ توسعه مدلها و شیوههای کسب وکارشان تجدیدنظر کرده ، محیط متغیر خود را پایش ، پیشفرضهای تیمهای عملیاتی را به چالش کشیده و خستگیناپذیر و مدام نوآوری کنند.
نگارش : دکتر حمید رضا خدمتگزار، پژوهشگر مدیریت تکنولوژی/تعالی و نوآوری سازمانی